میلیون ها درخت در جهان به طور اتفاقی توسط موش ها و
سنجاب هایی کاشته شدندکه دانه هایی را مدفون کردند و
نمیترسم از کسی که هزار کتاب دارد
و هر روز یکی را میخواند...!
ترس من از ادم هایست که یک کتاب دارند
وآن را مقدس میدانندو هیچگاه نمیخوانند
یک عمر باید بگذرد
تا بفهمی بیشتر غصه هایی که خوردی
نه خوردنی بود نه پوشیدنی،فقط دور ریختنی بود...!
و چقدر دیر می فهمیم که
زنــدگـی همین روزهاییست که
منتظـر گذشتنش هستیم ...!
همیشه بیاد داشته باشیم و فراموش نکنیم.
"مقصد"، همیشه جایى در "انتهاى مسیر" نیست!
"مقصد" لذت بردن از قدمهاییست، که برمى داریم!
بازم عید وبازم کلاه قرمزی
دیالوگ ماندگار فامیل دور:اقای مجری ما چند خط زیر خط فقریم...
اگه یارانمونم قطع کنن میریم صفحه ی قبل
مجری:چه فیلمی میخواید ببینید؟
کلاه قرمزی: ;کلابلانکا
پسر عمه زا: ارباب کتلتها
ببعی: درباره بی بی
فامیل دور: دور شهر بی دفاع
گابی: بر گاو رفته
آقای مجری: دارید چیکار میکنید؟...........پ
سر عمه زا: داریم میریم بیرون لپ تاپو خاموش کنیم
آقای مجری: لپ تاپ که اینجا رو میزه!کلاه قرمزی: آره. از برق در آوردیمش خاموش نشد ،داریم میریم فیوز رو قطع کنیم!
ازخاطرات آقوی همساده:
آقو ما پارسال شب یلدا دعوت بودیم به ما گفتن
داری میای یه هندونه بگیر…آقو مام یه هندونه ای گرفتیم رفتیم
تا رسیدیم اینا هندونه رو شیکستن رنگش عین گچ سفید بود!
ینی ای 89تا مهمون ریختن سرمون مارو به حد مرگ زدن!
ها ها ها…داغونم کردن…آقو آخر شب شد گفتن بیاین یه فال حافظ
هم بگیریم نوبت ما شد،نیت کردیم،کتابو وا کردیم دیدیم
نوشته “خوشگلا باید برقصن…خوشگلا باید برقصن!”…آقو از اوجایی که
تقدیرمون این بود 4ساعت و نیم رقصیدیم مهره 12و13 کمرمون جا به جا شد
کبدمون از این جا به جایی غافلگیر شد همکاریشو با سایر اعضا قطع کرد
هپاتیتW گرفتیم مُردیم!ها ها ها…رفتیم اون دنیا ای “حافظ” مارو تو برزخ گیر آورد
انقد مارو زد انقد مارو زد که یه بار دیگه هم مُردیم!…آقو دوباره که برگشتیم
دیدیم میگن سوالای شب اول قبر لو رفته از اوجایی هم که ما تنها کسی بودیم
که 2بار مُرده شدیم تنها مظنون ماجرا اینم به پروندمون اضافه شد
نامه اعمالمونو دادن دیدیم از 20 شدیم 0.25…آقو روح پدر خدابیامرزمون اومد
ای کارنامه رو دست ما دید با کمربند افتاد به جونمن!
!ها ها ها…ینی چنان شخصیتی از ما خورد شد جلو سایر ارواح که نگو
مادربزرگم رو بردم دکتر
به دکتره میگه آقای دکتر یه دارویی بهم بده دردم ساکت بشه
تا فردا برم پیش یه دکتر درست حسابی!
من فقط سقف رو نگاه میکردم |:
-----------
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻨﯽ …
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﻣﻮ ﯾﺎﺩﺵ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺑﻬﻢ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﻧﮕﻔﺖ …
.
.
.
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﻡ ﻧﯿﺲ ﺑﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻪ
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ |:
-----------
دیشب اینترنتم قطع شد تا رفتم تو حال
بابام با چوب افتاد به جونمو هی داد میزد دزد دزد
یهو مادرم داد زد نزن نزن پسرمونه
بابام تو چشاش اشک جمع شد گفت تویی پسرم ؟
چقد بزرگ شدی !
-----------
پدربزرگم گاهى انقدر چایى شیرین هم میزنه
که هرآن ممکنه با همون استکان به پرواز دربیاد
-----------
تو زندگیت مثل درخت فندق باش
یادم نیس چرا ولی حالا تو باش ضرر که نمیکنی!
دمت گرم
تو عروسیت جبران میکنم
-----------
ﻣﺎ ﻳﻪ ﺁﺑﮕﺮﻣﮑﻦ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ۵ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﺁﺏ ﻳﺦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻴﮑﻨﻪ!
پیغام گیر تلفن شاعرای ایرانی :
پیغامگیر حافظ:
رفتهام بیرون من از کاشانهی خود، غم مخور
از آوای دل انگیز تو مستم
نمیباشم امروز اندر سرای
این چرخ فلک، عمر مرا داد به باد
از شرم، به رنگ باد باشد رویم
خونه تکونی چیست؟؟؟
خانوما ﻫﺮﭼﻰ ﺑﺎ ” ﻭﺍﻱ ﻓﺎﻱ ” ﻭ “ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ” ﻭ “ﻭﺍﻱ ﻣﮑﺲ ” ﻭ ” ﻭﺍﺗﺲ ﺁﭖ ” ﻛﺎﺭﻛﺮﺩﻳﻦ ﺑﺴﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﻭﻗﺘﺸﻪ ﺑﺎ ﻭﺍﻳﺘﻜﺲ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻴﻴﻦ!!
اونقدری که من واسه شستن فرشهای خونه پارو زدم
اگر بجای آنکه انقدر...
نگران دماغهایمان باشیم!
نگران...
چشمهایمان!
قلبمان!
فکرمان!
عقیده مان!
و ایمانمان...
بودیم!
بهشت آرزویی بزرگ نبود!
انشای پسر بچه به پدر رفتگرش :
پدر عزیزم، من به خوبی میفهمم که بسیار با شرف است آنکس که انسان باشد و بین آشغال ها نان پیدا کند،
تا آنکس که؛ آشغال باشد و بین انسان ها نان پیدا کند...!
دردی که انسان را به سکوت وا میدارد بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریاد وا میدارد...!
و انسان ها فقط
به فریاد هم میرسند، نه به سکوت هم!
«رابرت داینس زو» قهرمان مشهور ورزش گلف در آرژانتین، در یک مسابقه برنده و موفق شد مبلغ زیادی پول ببرد.در پایان مراسم و پس از گرفتن جایزه، زنی بسوی او دوید و با تضرع و زاری از او خواست تا پولی به او بدهد، تا بتواند کودک بیمارش را از مرگ نجات دهد. زن گفت که هیچ پولی برای پرداخت هزینه درمان ندارد و اگر به او کمک نکند، کودکش از دست خواهد رفت.قهرمان گلف درنگ نکرد و تمام پول را به زن داد.هفته بعد، یکی از مقامات انجمن گلف به رابرت گفت: ساده لوح، خبر جالبی برایت دارم. آن زن اصلاً بچه مریضی نداشته که هیچ، حتی ازدواج هم نکرده است. آن زن به تو کلک زده است دوست من !!!
رابرت با خوشحالی جواب داد: خدا رو شکر، پس هیچ کودکی در حال مرگ نبوده، اینکه خیلی عالیه!!!
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﯿﭻ ﺁﺩﻣﯽ ﻧﺸﻮ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭﺵ ﻧﮑﻦ ،
ﺣﺘﯽﻋﺰﯾﺰﺗﺮﯾﻨﺖ !
ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﻞ ﺑﺰﻧﯽ
ﺣﺪﺍﻗﻞ ﯾﻪ ﮐﺮﻡ ﺗﻮﺵ ﭘﯿﺪﺍﻣﯿﮑﻨﯽ ....
مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی
ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ …
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺑﺨﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺁﺭﺍﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ ….
ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ …
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺑﯽ ﺷﯿﺸﻪ ؟
ﺑﺎﺯ ﮔﺮﯾﺴﺖ..
ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﺩﺍﺭﻩ …!
دوستان عزیزی که گوشی آیفون ۶ دارن مراقب باشن که به ios 8.0.1 آپدیت نکن
با اینکه بسته ۷۰ مگابایتی ارتقا اومده اما باعث اختلال در اینترنت سیم کارت میشه.
فقط آپدیت ios8.0 کافیه
دوستانی هم که مازراتی دارن مراقب فیلترهای روغن تقلبی عربی باشن فقط اصلی استفاده کنید
دوستانی هم که ویلا خزر شهر دارن، خبر بدید که از مهرماه ده درصد هزینه شارژ افزوده شده
دوستانی هم که هواپیما اختصاصی دارن از فردا آشیانه سه فرودگاه مهرآباد
برای تعمیرات روشنایی دو روز تعطیله، هواپیماشون رو ببرن آشیانه ۴
لطفأ اطلاع رسانی کنید تا دوستان دیگه ام مثل بنده متحمل ضرر نشن !
چندین سال قبل برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم،
سه چهار ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد.دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست توی نیمکت بغلیم مینشست و اسمش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟
گفت اول باید برنامه زمانی رو ببینه، ظاهرا برنامه دست یکی از دانشجوها به اسم فیلیپ بود.پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟
کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو میشینه!گفتم نمیدونم کیو میگی!گفت …همون پسر خوش تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه!گفتم نمیدونم منظورت کیه؟
گفت همون پسری که کیف وکفشش همیشه ست هست باهم!بازم نفهمیدم منظورش کی بود!اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچیر میشینه…این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر،
آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگی های منفی و نقص ها چشم پوشی کنه…چقدر خوبه مثبت دیدن…یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم ، اگر از من در مورد فیلیپ میپرسیدن و فیلیپو میشناختم، چی میگفتم؟
حتما سریع میگفتم همون معلوله دیگه!!وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم…شما چی فکر میکنید؟
چقد عالی میشه اگه ویژگی های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص هاشون چشم پوشی کنیم”